موضوعات
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
سقوط آزاد
وقتی نیکی کریمی در ابتدای برنامه هفت در بررسی و تحلیل اولین فیلم در حال
اکرانش نام خبرورزشی را به زبان آورد و گفت اخبار جامجهانی را در این
روزنامه میخواندم، جرقه مصاحبه ورزشی با او در ذهن ما نقش بست و به همین
بهانه و البته به دلیل اقبال مردم نسبت به این فیلم و شروع هفته دوم نمایش
سوت پایان در سینماها با هم گفتوگویی ورزشی داشتیم. گفتوگویی که با سوت
پایان شروع شد و به فوتبال کشید... بگذارید ابتدا از نام فیلم شما شروع کنیم. چرا سوت پایان؟ در زمان یکماهه پیشتولید فیلم، بازیهای جامجهانی در جریان بود. وقتی با عوامل کار صحبت میکردم، این ویژگی را در نقش اصلی گنجاندیم که او هم مثل همه مردم تحت تأثیر فوتبال و جامجهانی است. بعداً در برنامهریزی کار طوری جلو رفتیم که سکانس پایانی فیلم در فیلمنامه شب فینال جامجهانی 2010 همزمان شود. یعنی «سوت پایان» جامجهانی با سوت پایان زندگی این فرد با هم زده میشد و اینطوری اسم فیلم را هم گذاشتیم سوت پایان.
چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : یکی
حجت الاسلام قرائتی در
جلسه درسهایی از قرآن که امشب در تلویزیون پخش میشود درباره آرایش دختران
جوان در خانواده و در مواقعی است که اسلام آن را حلال دانسته سخنرانی کرده
است. به گزارش آخرین نیوز به نقل از برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسه درسهایی از قرآن که امشب در تلویزیون پخش میشود درباره "حقوق خانواده در اسلام" ، "محبت و اعتماد" ، "مقدار مهریه" ، "اداره و سرپرستی خانواده توسط مردان" ، "حکومت مردان در خانواده" ، "توجه اسلام به آرایش و آراستگی" و ... سخن گفته است که یکی از آنها آرایش دختران جوان در خانواده و در مواقعی است که اسلام آن را حلال دانسته اما برخی از والدین با عقاید نادرست خود با این قبیل کارهای حلال مخالفت میکنند. آنچه در ادامه میخوانید قسمتهایی از این سخنرانی است.
چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : یکی
بهترين انتخاب براي آشپزخانه امروزه بسياري از طراحان دكوراسيون رنگ سفيد را براي آشپزخانه بهترين رنگ ميدانند. به اعتقاد اين افراد استفاده از رنگ سفيد در كف پوش، ديوارها و كابينت آشپزخانه بهويژه آشپزخانههاي U شكل تاثير زيادي در درخشان شدن، بزرگ بهنظر رسيدن و حفظ پاكيزگي و نظافت محيط آشپزخانه بهعنوان محلي براي تهيه و آمادهكردن موادغذايي دارد. علاوه بر اين طراحان دكوراسيون اين رنگ را يكي از بهترين رنگهاي خنثي ميدانند كه ميتواند به همه افراد خانواده آرامش و امنيت را منتقل كرده و حس خوبي به جمعهاي خانوادگي ارائه كند.
چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : یکی
به گزارش ندای انقلاب به نقل از العالم، "اسماعیل هنیه" در همایشی که تحت عنوان "نجات الاقصی و حمایت از ملت سوریه" در مسجد الازهر قاهره برگزار شد، تأکید کرد: "به شما و همه ملتهای بهار عربی و بلکه زمستان اسلامی تبریک می گویم .. من به ملت قهرمان سوریه که برای رسیدن به آزادی و دمکراسی و اصلاح تلاش می کند، تبریک می گویم".
ادامه مطلب ... چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : یکی
قصد نداشتم درباره جشنواره امسال بنویسم چراکه امیدوار بودم در شأن جشنواره سی ام به تفصیل و به صحت نوشته اند و دیگر به روایتگری من نیازی نیست اما با کمال حسرت و تأسف در تیتر حرف های جبهه حزب الله و منابع خودی دیدم که باز هم با یک کلیک راست و رعایت اصل بردار و بچسبان! همان حرف های کلیشه ای هرساله بیان شده است که: این جشنواره هم جشنواره بدحجابی بود و فیلم های جنگ هم ضعیف بود و همه چیز بازی در پازل دشمن است و کلام رهبری با جشنواره تطابق ندارد و ...! تازه فهمیده ام که چرا جبهه اهالی هنر و سینما اینقدر نسبت به خبرگزاری هایی مثل رجا که تا این اندازه بی توجه و مع الاسف متعصبانه اقدام به درج خبر بصورت معرفی برخی وبلاگ های تندرو و ناآگاه می کنند، سرشار از بی میلی و نزاع است! چراکه بعد از سی سال که سی جشنواره سینمایی در این نظام مقدس به یمن فجر انقلاب برگزار گردیده است و قشری از همین معترضین امروزی که با حضور سرشناسانی از جناح خود بدان رسمیت و مشروعیت بخشیده اند، متهم کردن فضا به بی عفتی و کفر و بی اعتقادی و رکود و بی خبری از دفاع مقدس و حجاب و سلامت روحی امری خلاف اخلاق و غیر اسلامی است. در جشنواره امسال حضور کارشناسان معتقد و خانواده های آن هایی که می نشینند و دائم با تزریق احساس ناامیدی، گوشه نشینی شان از بازخوانی فرهنگ انقلاب و جنگ را به باد توجیه می گیرند، چه گلی بر سر این جشنواره زده اند و برای آبادانی آن جز چند نوشته و انتقادنامه چه تلاشی کردند؟ آیا آنان استحقاق نظردهی دارند یا فعالان زمان جنگ تاکنون که از بیان حرف های شان در هیچ عصری و با هیچ بهانه ای ابا نکرده اند؟؟ آنان که حتی در وضعیت موجود هم که حال وهوای شان را می پرسی گلواژه هایی از امید هدیه می گیری؟! یکی نیست بگوید شما که تا نام انجمن حجتیه را می شنوید صدها برهان ردیف می کنید و با استدلال های متعدد به مقابله با آن می روید، چگونه است که در عمل منتظرید یوسف مظلوم آل طه بیاید و همه چیز یکجا توسط حضرتش اصلاح شود؟! آیا شجاعت، نکته سنجی و ظرافت کارگردان ماهری چون ابوالقاسم طالبی در ساخت فیلم بی نظیر "قلاده های طلا" کم پیشرفت و افتخاری برای سینمای ماست؟ آیا بازی امثال علیرام نورایی، هنگامه قاضیانی، امین حیایی و ... به چشم عده ای نمی آید یا که قرار بر این است که افشارها و حاتمی ها و حقیقی ها به حدی تیتر شوند که دسته اول دیده نشوند؟؟ کدام یک از آقایانی که فجر را تمام شده می خواند شهامت سرکوب و رسوایی انگلیس و اعوان و انصار داخلی اش را در حضور بیش از پنج هزار مخاطب مخالف دارد؟؟ کدام آرمانخواهی به این زیبایی می توانست دستان هرنوع صاحب تفکر سیاسی را در پایان اکران فیلم به تشویق وادارد؟ این پنج فیلم دفاع مقدس که در "روزهای زندگی" گزیده و شاهکارشان را دیدیم برای سینمایی که کم روشنفکرنما ندارد دستاورد کوچکی است؟! صحبت های خوب و شیوای فراستی درباره جایزه اسکار که با شهامت تمام در برابر جامعه روشنفکرنما بیان می شود برکت ناچیزی از این جشنواره است؟؟ کاندیدا شدن یک فیلم دفاع مقدسی در ۷ بخش اصلی دریافت سیمرغ جشنواره سی ام حرف کوچکی است؟ توجه ویژه به فیلم های جنگ در دوره ای که همه توجه ها به سمت اسکار جلب شده است اتفاق مهمی در سینمای ایران نیست؟؟ پس چرا سیاه نمایی می کنید؟ چرا حاضر به پذیرش سلامت و متانت تعامل احزاب و جبهه ها نیستید؟ چرا توقع هایمان بقدری بالا و تلاش مان تا این حد پایین آمده است که نمی توانیم حتی در جشنواره ای که برای فجر است و به نام انقلاب، آثاری بسازیم تا صادرکننده کوچکی برای نشر فرهنگ انقلابی این خاک باشیم؟؟ براستی آنان که دست به قلم اند تا زمین بزنند، در برابر پروردگارشان محکوم به قصور و تضییع بیت المال مسلمین نیستند؟ بعضی ها برای رفع گرفتگی های اخلاقی حاضر به بالازدن آستین هم نیستند چه رسد به خاکی شدن! باب توجیه المسائل هم باز است! حتی اگر مشکل از زمانه باشد. اما به قول سید در "زندگی خصوصی" زمونه عوض شده من و تو هم باید عوض بشیم؟! چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : یکی
۱- خانه سینما منحل شد .. اتفاقی نو در سینمای ایران. به فال نیک می گیریم فرصت جدیدی را که برای اشتغال اهل فن به عرصه سینما باز شده و لکه سیاه کثیف کاری های «م.ت» که موج شادی را برای آنان که در حسرت "شرط عضویت های مالی و جنسی" در کلاس های کارگردانی سوختند و قربانی شدند، آفریده است. خداقوتی گرم به جواد شمقدری. اما بین خودمان بماند این انحلال به نفع همه بود. حتی به سود آن هایی که می گویند سودی ندارد. چراکه حداقل خیلی ها می دانند بودجه های هنگفت دقیقا از کجا سرازیر می شود و جشن های ۲۵۰۰ سالنه! کی و کجا برگزار!! ۲- علی مطهری است دیگر .. سکوتش هم آتش زیر خاکستر است! ناسلامتی فرزند شهید عالی مقام است. باید چون اویی باشد که از نام و آوازه پدر سوء استفاده کند یا خیر!؟ براستی سیستم گزینش صلاحیت هم سوژه ای است! اگر قرار است علی مطهری دوباره صلاحیت پیدا کند خب چرا باعث ریزش رای می شوید؟ می دانید که ملت در این مملکت از هر آنچه منع شوند عطش و رغبت شان بدان دوچندان می شود! ۳- در حیرت مانده ایم کشوری که بر جهانی مملو از کلاهک هسته ای قرار دارد و بر خود می بالد که تا شیپور جنگ دمیده شود هیروشیمایی جهانی می آفریند، چگونه این اندازه عاجزانه به ترور بچه های پاکباخته این مرز و بوم چشم دوخته است! آخر مگر نه این است که تا دندان مسلح به سلاح های روز دنیا و هم خانه اسرائیل غاصب هستید؟ پس چرا اینقدر ترس؟ مگر مصطفی های ما چه اندازه خواب شب را بر شما کابوش ساخته اند؟! ۴- اما جدایی اصغر از ایران! نه آنان که این فیلم را می ستایند آنقدر سیاستمدارند و نه آنان که بر زمینش می زنند آنقدر مغرض! اصغرجان شما که در ایران پارتی می گیری و در آن سمت مرزها از کسی دفاع می کنی که امروز حتی زمانی که خانواده اش عکس های برهنه اش را توجیه و تکذیب می کنند اعلام موضع نمی کند، باید دست غفلت در دست بازیگر معلوم الحال هالیوودی بگذاری تا به اسکار نزدیک تر شوی .. باید در مقابل حرکات زننده دیگری قهقهه بزنی .. آخر اگر این ها نباشد که نامه فدایت شوم ار وزارت خارجه امریکا دریافت نمی کنی! اما برای آنان که بخاطر قصورشان امروز تو را تحسین می کنند و کارت را افتخار این ملت می دانند می نویسم تا بدانند که چرا رسم بر این شده است که هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند .. کسی که به حاتمی کیا می تازد که: "خودت کارت جهانی نشده به فرهادی چه مربوط؟" حتما نمی داند که قرار نیست آژانس شیشه ای از نگاه اسکار جهانی شود! قرار نیست "بازمانده" مرحوم داد دیده شود. قرار نیست "طلا و مس"ها تحسین شود. شاید هم نمی خواهد بداند که اسلام لیبرال وجود ندارد! اگر اعتقاد زنده است لزومی نیست که بهمراه جهانیان باشد. این بیداری اسلامی زمانی رقم خورده است که تمام ایران را در جنایت آفرینی و تروریسم خلاصه کردید! پس هرگز فراموش نکنید که دنیا را شما نمی سازید هرچند جهانی شوید ... "حقيقت اين است كه كسب توفيق در جشنواره هاي خارج از كشور، ارزشي را اثبات نمي كند. آنها به تكنيك محض جايزه نمي دهند و راهشان نيز با ما متفاوت است. تكنيك و محتوا را نيز نمي توان از يكديگر تفكيك كرد و چون اين چنين است، پر روشن است كه آنها كدامين فيلم ها را می خواهند". چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : یکی
بسیار پیش می آید که بهنگام کنار هم چیدن داده های اجتماعی به یک تعارض نو بر می خوریم. تعارضی که هنوز ریشه آن را نیافته ایم. این قطار تعارض بر دو ریل جامعه و دین در حرکت است و با معیارهای ما هیچ وقت هم به مقصد نمی رسد! تعریف ما از جامعه دینی چیست؟ جامعه ای که قوانین و شرایع دینی در آن پیاده می شود؟ جامعه ای که آرمان های دینمداری در آن زنده است؟ جامعه ای که روح دینی دارد و پایبندی در آن به مسائل دینی در سطح بالایی است؟ یا جامعه ای که سطح توقعات از قشر دینی، ارضاکننده توهم ها و معضلات مردم آن جامعه است؟ در حقیقت هیچ کدام از این سوال ها جواب صحیح نیست. زیرا هیچ یک در جایگاه مناسب تعریف واقع نشده است. جامعه دینی جامعه ای است که در آن حداقلی از دینداران عزیزند. اگر بخواهیم درصدی مثال بزنیم چیزی نزدیک به ۳۰٪ یک جامعه. آیا جامعه را تاکنون از این منظر بررسی کرده ایم؟! قطعا نه! چراکه در این صورت خیلی از نگاه های تیز و برنده ما نسبت به قضاوت هایمان درباره جامعه خنثی می شود و دیدگاه هایمان ناصحیح و مفرطانه تلقی می گردد. چراکه چشم های بسته و نیمه ی خالی بین ما که منطق را فدای احساسات مان کرده ایم، هرگز خود را این چنین باورپذیر نساخته است که به وضعیت مطلوب موجود رأی مثبت دهد و همیشه در پی آن است که هرگونه نقص و کم کاری را به منزله انحراف تا ماهیت اسلام جلوه دهد! مشکل جایی نگران کننده می شود که این دیدگاه در مراحل بعد شیوع می یابد و بعضی، با اشاره به گسترش بدحجابی فاتحه استحکام غیوربانوان محجبه این مملکت را می خوانند. امروز رهبر معظم انقلاب را با حضرت امام راحل مقایسه می کنند و ادعا می کنند امام کجا بود و رهبر کنونی کجا؟ یا در حدی شایع تر می گویند چه ها قرار بود بشود و چه شد؟! برای چه آن همه خون و جوانی دادیم و امروز چه راحت فراموش شد! یا حتی بعضا ناراحتی از شرایط جامعه بالا می گیرد و در صدد ترک کشور بر می آیند! ضرورت بحث اینجاست که برداشت های ناشیانه ما را به ناکجاآباد خواهد رساند. اینکه متهم می شویم به اینکه انقلاب به جایی نرسید و خبری از رشد فرهنگ انقلاب نشد، پاسخش ساده است و اثبات آن در نفی آن است! آیا حقیقتا ما رشد نکردیم؟؟ کدام موجود بی وجدانی می تواند ادعا کند که ما رشد نداشتیم؟ آیا این خودباوری به وجودآمده، حاصل از آرمان های انقلاب نیست؟ کشوری که زمانی فکر تولید آفتابه را نیز در سر نداشت و نسبت به هر پیشرفتی بی تفاوت و ناامید بود، امروز هواپیمای جاسوسی مهار می کند. هواپیمایی که تنها یک صفحه ۱۵ اینچ رمز عبور دارد و مانند ایمیل نیست که در مدت زمان اندکی قابلیت هک داشته باشد. ما از رشد چه می خواهیم؟؟ آیا از همین رشد به خودباوری نرسیدیم؟ آیا نه این است که امروز ایمان و اعتقادات راسخ مان به دنیای بحران زده روی بی نیازی نشان می دهد؟؟ قرار نیست روزی به باورهای کهنه ولی اشتباه مان خط بطلان بکشیم و حقیقت جدید را جانشین باور نادرست کنیم؟؟ این سطح توقع کاذب باید از بین برود وگرنه همین معترضین نعوذ بالله در دولت حضرت صاحب الأمر علیه السلام نیز لب به انتقاد از عدم اجرای دین در جامعه آقا می گشایند و چه بسا برای یافتن جامعه دینی موعودشان به سپاه دجال ها درخواهند آمد! چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : یکی
در حال وهوای تجمعی کهن همانند سال های نه چندان دور همین مرز و بوم جماعتی مومن و بازیگوش! دیروز ۱۳ آبان را بازسازی کردند و در نهایت خشم و نفرت از سلطه استکبار درب سفارت انگلیس را شکسته و سرتاسر کاخ سفارت را (نگوییم تسخیر) به تصرف درآوردند. اقدامی عجیب در دو دهه کنونی که جنجالی عظیم در دنیا به پا کرده است. عجیب تر اینکه حرکت بدون برنامه ریزی این ۵۰۰ بسیجی لرزه بر افکار بیگانگان مملکت انداخته است. حال اگر ۷۰ میلیون بودند و نقشه هم می کشیدند که دیگر حتی نیروی انتظامی موفق به خارج کردن همان چند خانواده کارکنان سفارت هم از داخل سفارت نمی شد! هرچند این تجلی عظیم انقلابی و استارت قطع رابطه با برادر شغال از سوی صداوسیما با بی مهری روبرو شد و تیتر چهارم یا پنجم اخبار قرار گرفت اما دست مریزاد به دوستان هم سنگری در شبکه پرس تی وی که بجز پخش زنده برنامه بعدازظهر، تا انتهای شب مشغول نقد و بررسی و اطلاع رسانی بودند. در این لحظه دقیقا چنین فکری به ذهنم خطور کرد که چرا مردم ما برای شنیدن اخبار سالم و واقعی نباید به خبرگزاری های بیگانه رجوع کنند در حالیکه این اتفاق ها در کشور ما رخ می دهد نه در انگلیس!؟ به قول یک بنده خدا وقتی صداوسیمای ایران بجای اخبار خودمان دربست اخبار مصر را گزارش می کند انگلیس هم باید از ایران بگوید پس چه کاری بهتر از نشستن پای بی بی سی فارسی! نکته دیگر همراه شدن جمع معدودی از سارقان، معتادان و جاسوسان با دانشجویان است که از فرصت سوء استفاده کردند و بعد از یافتن صندوق طلا و برخی سی دی ها اقدام به غارت نمودند که خوشبختانه بجز چندنفر مابقی به دام نیروی انتظامی گرفتار شدند. اما از آنجایی که وزارت خارجه در صحبتی جامع حرکت غیورانه دانشجویان مسلمان را غیرقابل قبول خواند (نه اینکه محکوم کند) و دوستان معترض نیز به داخل تک تک اتاق های ساختمان سفارت هجوم بردند، به نظر می رسد کسی کم لطفی نکرده است و دولت و ملت و نظام در حال انجام وظیفه شرعی و قانونی خویش اند! و این مسرت بخش و زیباست ...! از همه مهم تر اقدامی هست که در باغ قلهک انجام شد و دانشجویان تیزبین دانشگاه امام صادق علیه السلام با استفاده از فرصت تجمع بزرگ دانشجویی مقابل سفارت انگلیس و تمرکز نیروی انتظامی بر آنجا، اقدام به تظاهرات مقابل درب باغ و سپس ورود به باغ و در مرحله آخر دستگیری ۷ نفر از ساکنین انگلیسی و امریکایی تبار داخل باغ و تحویل آنان به نیروی انتظامی نمودند. چیزی که عملاْ نشام می دهد کار باغ قلهک نیز تمام شده است و روز ۸آذر سال ۱۳۹۰ در اذهان دانشجویان تهرانی به یادگار خواهد ماند. حالا بعد از این همه شاهکار باز هم یک عده انسان نافهم و بزدل از آن سمت دنیا فریاد می زنند:" اقدام ایرانیان محکوم است و ما هم اکنون در پی اتحادی سخت با کشورهای هم پیمان و حامی مان هستیم!". این حرف های تکراری و کلیشه ای دیگر در فکر ما نفوذ ندارد و هیچ چیز به اندازه کلام رهبرمان در جان ما. جانم فدای رهبر. چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : یکی
نمی دانم چه شد که دست به قلم بردم این بار از هفت بنویسم. برنامه نه آنچنان کم مخاطب که جمعه شب های مان را با آن می گذرانیم و بعید می دانم همانطور که شما کم وبیش پای برنامه نشسته اید، هفت پروسه ای است جذاب در جهت دهی افکار مخاطبان به حقیقت سینما نه واقعیت آن. هفت پرده ای ضخیم است که روی آن حقایق وارونه و تحریف شده به اکران در می آیند و خالصی ها اجازه انعکاس نمی یابند. هفت تلاش خامی است که مع الاسف مدتی جامه مظلوم نمایی بر خود پوشانده و با تخیلات ذهنی آقای مجری مسیری سکولار درپیش گرفته است که در آن قرار نیست از مسیر تخریب به تقریب برسیم. چیزی که جیرانی روی آنتن می برد فضایی دلخواه از پنداشته های جماعتی لوکس نشین است که در سایه ی رو به آفتاب "خانه سینما" تصمیم به چنگ اندازی مستقیم و به کنترل درآوردن و منطقی جلوه دادن فعالیت های غیرقانونی این خانه گرفته اند و از آنجا که کمیسیون فرهنگی مجلس مان تازه از خواب غفلت بیدار شده و بنیاد های تفکر قبیله خانه سینمایی ها به بیش از ۸۰ درصد اهالی سینما نفوذ کرده است پروژه طولانی مدت مظلوم نمایی بهترین گزینه برای حفظ موجودیت جیرانی هاست. لذا در این کبری و صغری دقیق چرا نباید امثال رسایی در هفت کوبیده و نقد ناجوانمردانه شوند؟ چرا بازیگران هرچه در فضای باز تریبون عوامل جیرانی به ارزش ها می تازند و با تسامح از کنار گاف های خانه سینما می گذرند کسی اعتراضی ندارد؟ چون همه در هفت صاحب خانه اند و این ۸۰ درصد احساس غریبی که ندارند هیچ پشتوانه بزرگی هم دارند. چون برنامه مال آن هاست. چون جیرانی برای این برنامه وظایفی دارد که از همه مهم تر به قول خود او رودررو کردن منتقدین صددرصد سینمای کنونی با معاونت سینمایی است! در سخنی روان تر می توان گفت دست وپازدن بیش از گذشته عوامل سینمای ایران معنایی جز واهمه حذف خانه سینما و به کرسی نشستن موهبت فوق العاده "سازمان سینمایی" ندارد. درنتیجه گرایش جیرانی ها به دست آویزهایی چون هفت بعنوان تریبونی آزاد از رسانه ملی برای ایجاد صمیمیت با مردم و برای اثبات موجودیت درحال سقوط، امری طبیعی و حساب شده است. هفت، گمشده ای ندارد. یعنی هفت درصدد ارتقای سینمای ایران نبوده و نخواهد بود. چون درد سینمای ما از ناحیه آمار فروش فیلم، نظرسنجی های پیش پاافتاده، مقواگفتن های فراستی و ... نیست! درد ما هسته اتصال سینما با گمشده حقیقی آن است که قرار است روزی معنای این جمله آیت الله جوادی آملی حفظه الله را درک کند که: "اگر قرار بود در آخرالزمان پیامبری ظهور کند، زبان وی زبان سینما می بود". قرار است روزی به حسرت فرصت های سوخته اش بنشیند که چطور در حباب روشنفکری از دریای فقه شیعه تهی ماندیم؟ روزی ساختن زیر نور ماه آخرین کار میر کریمی باشد. کیارستمی به ساختن ایران بیاندیشد و بس. گلشیفته ها از خودشیفتگی در آیند و سلحشورها بصیرت یابند... به یاد می آورم این جمله علی رویین تن را که دلشکسته اش در ذهن همه ما ثبت شده است: "آقا (رهبر انقلاب) خیلی غریبه .. نه این طرف می فهمن آقا رو نه اون طرف.. آقا بین ما بچه هاش هم غریبس ..." چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : یکی
چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 12:19 :: نويسنده : یکی
![]() ![]() |